مانيسامانيسا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

دختر باران

اسفند 90

٢٧روزهای آخر اسفند معمولا برای همه ایرانی ها روزهایی پر از شور و نشاط هستند. هیجان آمدن بهار همه جا رو فرا می گیره و همه در حال تکمیل کارهای عقب مانده هستند.  برای ما این مسائل همزمان شده بود با مراسمی که خونه مامانی برگزار بود. ٢٧ام اسفند مراسم بله برون مژگان جان بود. عکسها در ادامه مطلب ... مانیسا میون گلها  دقایقی بعد از اتمام مراسم بعد از مراسم مانیسای خسته ما برای لحظاتی روی مبل بی حرکت مونده. البته حین مراسم خیلی دختر خوب و مودبی شده بود و اصلا مامان و بابا رو اذیت نکرد. دلیلش هم این بود که جوونای فامیل دست به دست می کردنش و فرصت شلوغی و چهاردست و پا رفتن رو نداشت. و این هم تصویر مان...
28 فروردين 1391

بوي عيدي، بوي توپ، بوي كاغذ رنگي

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو بوی یاس جانماز ترمه مادربزرگ   شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه شوق یک خیز بلند از روی بته های نور برق کفش جفت شده تو گنجه ها   عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب. بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی با اینا زمستونو سر میکنم... با اینا خستگیمو در میکنم ...     عيد سال نو  بر همه عزيزانم مبارك ...
24 اسفند 1390

عکسهای شیراز

مانیسا بغل مهماندار تو کابین خلبان خانه زينت الملك و جيغ شادي مانيسا ما تو فاميل و دوست و آشنا پرهام زياد داريم. اينم پرهام اصفهونيمون! سعديه شيراز قهوه خانه باغ عفيف آباد. دقايقي قبل مانيسا اولين بار چايي رو امتحان كرده و نصف استكان رو سر كشيده. براي پرت كردن حواسش از ادامه چايي مجبور شديم با عينك سرگرمش كنيم. شکم مانیساي من بعد از خوردن نهار دیدنیه ...
21 اسفند 1390

درباره نام مانيسا

مانيسا نام استان و شهريست در منطقه اژه تركيه. نوع خاصي از گل لاله به نام مانيسا (گل لاله مانیسا ) که بسیار مشهور است  در «پارک ملی سپیلداغی (Sepildagi) » پرورش می یابد. يعني تو تركيه يه گل وجود داره كه اسمش لاله مانيسا          هست. و چه اسمي بهتر از اين ميتونستيم براي دخترمون انتخاب كنيم     ...
21 اسفند 1390

بدون عنوان

فردا خانواده سه نفری ما داره میره شیراز و مانیسا جان برای بار اول سوار هواپیما میشه. (البته قبلا تو شکم مامان سوار شده بود. ) ...
30 بهمن 1390

کودک و خدا

کودک نجوا کرد:خدایا با من صحبت کن و یک چکاوک در چمنزار آواز خواند ولی کودک نشنید پس کودک فریاد زد:خدایا با من صحبت کن!و آذرخش در آسمان غرید ولی کودک متوجه نشد کودک فریاد زد :خدایا یک معجزه به من نشان بده و یک زندگی متولد شد ولی کودک نفهمید کودک در نا امیدی گریه کرد و گفت: خدایا مرا لمس کن و بگذار تو را بشناسم،پس خدا نزد کودک آمد و او را لمس کرد ولی کودک بالهای پروانه را شکست و در حالی که خدا را درک نکرده بود از آنجا دور شد ...
19 بهمن 1390

دست دستي

مانيساي گل مامان اين هفته مفهوم دست دسي رو ميفهمه و عملي مي كنه. چند روزه طفلكم كم اشتها شده و مجبورم دنبالش بدوم تا ذره ذره غذاتو دهنش بذارم. ...
16 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر باران می باشد